بریزی روز و شب صد بار برفابِ سکوتت را
و یخهای کلامت را به روی آتشِ عشقم
که گویی حجمِ این سیلاب
بهر آتشِ سوداش خاموشی وَ تسکین است
ولیای ماهِ سردِ من!
دلارامِ رقیبانم!
به پنهانیِّ روحِ تو،
به عریانیِّ جانِ من
برودتهای رفتارت
نه آبی روی آن آتش
که آتش روی بنزین است
محسن نیکخواه