امشب دلم آرزوی تو دارد
نجواکنان و بی آرام، خوش با خدایش
مینالد و گفت و گوی تو دارد
تو ، آنچه در خواب بینند
پوشیده در پردههای خیال آفرینند
تو ، آنچه در قصه خوانند
تو ، آنچه بی اختیارند پیشش
و آنچه خواهند نامش ندانند
امشب دلم آرزوی تو دارد.
دل آرزوی تو وانگاه
این بستر تهمت آغشتهی چشم در راه
بوی تو ، بوی تو ، بوی تو دارد.
مهدی اخوان ثالث